اخبار
مشاهیر و علمای شهر آمل

محمدبن جریرطبری
محمدبن جریرطبریعالمی فقیه و متحبر در علوم دینی و به منصب خدمتگزاری حضرت مقدس امام کسب علم فقه و کلام کرده و چند جلد کتاب نیز تألیف نموده که از آنجمله کتاب المسترشد و ایضاح در امامت و ... می باشد.


خواجه امام عمادالدین
خواجه عماد الدین عبدالله معروف به خواجه آملی عالمی پرهیزکار و در علم فقه و اصول به درجه کمال بود . مدتی در عراق به تعلیم و تربیت مشغول و پس از آن به وطن اصلی خود آمل برگشت نمود و در یکی از مدارس آن به تدریج مشغول بود . پس از چندی مجددا" به نجف اشرف رفته و در آنجا رحل اقامت افکند و امیر بن ورام یکی از امرای معروف دخترش را به زنی گر فت و از این دختر پسری بوجود آمد که در علم از جد امی خود پیشی گرفت و این امیر زاده نیز به نام خواجه آملی نامیده می شد و بسیار مورد احترام بود .


امام شهید فخرالاسلام
فخر الاسلام یکی از علمای مشهور زمان سلجوقیان و معاصر با غزالی معروف بوده است. امامین محمد جونیی و ابوحامد محمد غزالی مراتب فضل و دانش او را ستوده اند و بیش از 40 جلدکتاب تحریر و تألیف نموده است. خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی مدرسه ای جهت او در آمل ساخته و طلاب علوم دینی بسیار از اطراف گرد آمدندو سرانجام بدستور حسن صباح در همین مدرسه بدست ملاحده به قتل رسید و اهالی نیز قاتل را کشته و کارد اورا مدتها در مدرسه ضبط نموده بودند.


ابن فورک

مبارک بن فورک یکی از فضلای مشهور و متکلم معروف و کسی بود که مسجد مبارک آمل به نام او ساخته شده و بعدا" خراب گردید ، سالار نامی مجددا" انرا ساخته و به نام خود مسجد سالار نامید . ابن فورک مدتی در انجا نماز جماعت گذارد ، به تألیف و تدریس مشغول بود و چندی بدستور صاحب بن العباد در ری محبوس بود بعدا" با وساطت ابواسحق اسفراینی مستخلص شده و به آمل برگشت نمود. دو کتاب در کلام تألیف نمود و مرگ او در آمل اتفاق افتاد .


قاضی القضاة ابوالقاسم
قاضی ابوالقاسم نادر اهل زمان ، در علوم فقه و کلام و شعر و ترسل و حکمت و نظم و نثر پارسی و طبری متبحر بود. مولدش در آمل پس از فراگرفتن علوم مقدماتی جلای وطن اختیار نمود و در ری به شغل قضاوت مشغول شد و تألیفاتی نیز دارد.


محمد بن علی بن یزدادی
مورخ شهیر محمد بن علی یزدادی عالمی فاضل و متدین بود . در تاریخ عجم دست داشت . مخصوصا" در جمع آوری تاریخ طبرستان زحمت بسیار کشید و نسبش به مبارک که یکی از متفذین آمل و اول مسلمان این شهر است می رسد.


دیواروز یا مسته مرد

دیوار وز شاعری خوش قریحه و زنده دل و معاصر با عضدالدوله دیلمی بوده است . مدتها در بغداد در خدمت استاد علی پیروزه که شاعر طبری بود می زیست و بعدا" به خدمت عضد الدوله رسید و در اثر طبع سرشار خود مورد ملاطفت شاه قرار گرفت و از آنجا به آمل آمد و در اثر حرکات خلاف مورد تعقیب ناصر کبیر قرار گرفت و مدتی در حبس بود و پس از خلاصی به گرگان رفته و به خدمت قابوس وشمگیر رسید . وجه تسمیه دیوار وز این است که از دیوار باغی که عضدالدوله دیلمی در آن به عیش و طرب مشغول بود به دئاخل پرید و خود را معرفی نمود و وجه تسمیه مسته مرد این است که در آمل به علت مستی زندانی شد و وقتی که جریان را نزد قابوس بیان نمود اورا مسته مرد لقب دادند.


کتاب معروف
علی بن ربن ، مبلغی شهیر و در فن خط بی نظیر و مولفات او کتاب فردوس الحکمه و بحر الفوائد بود و مازیار بن قارن به مناسبت حسن خطش منصب کتابت اورا داد پس از اینکه مازیار سوره های آمل را خراب کرد دلگیر شد و به بغداد خدمت مستعصم برادر عبدالله مأمون رسید و منصب کتابت او را پیدا نمود و سرانجام در آنجا فوت کرد .


شیخ ابوالعباس قصاب آملی
جناب ابوالعباس قصاب شیخ بزرگوار و مجتهد زاهد و عالیقدر ، مدتی در آمل و پس از آن در یکی از دهات منزوی و به عبادت مشغول بود و در همانجا درگذشت. قبر او بقولی امامزاده عباس معروف و برخی گویند جوانمرد قصاب ری است.


شاعر زاهد قاضی هجیم آملی
قاضی با ایمان و شاعر با برهان ، قاضی هجیم مولد و مسکن او آمل بود و همیشه اوقات به عبادت مشغول و طبع شعر هم داشت . اشعاری از او به جا مانده .


قاضی ابو احمد آملی
قاضی مسلمین از جانب خلیفه عباسی ، مردی با سیاست و کیاست و متدین و هم عصر با مازیار بن قارن بود . چون مازیار با مسلمین بد رفتاری می کرد در نتیجه قاضی بدون اجازه خلیفه حکم جهاد بر علیه مازیار را صادر و مردم را به شورش وادار کرد. مازیار به آمل قشون کشید و شهر را به تصرف درآورد و قاضی را بکشت.


قوام الدین میر بزرگ
سید جلیل الدین میر قواما لدینمعروف به میر بزرگ ، از سادات مرعشی و به یازده واسطه با امام چهارم (ع) می رسد. در آمل متولد و ایام جوانی را در خراسان گذرانده و در آنجا از محضر قطب العارفین سید عزالدین نوغندی کسب فضل می نمود و با کسب اجازه او به آمل مراجعت می کند. و در سنه 760 فرمانفرمای مازندران می شود. و با افراسیاب چلابی نیز نزاع کرده است. در سنه 781 هجری در شهر آمل دعوت حق را لبیک گفت . صمنا" پسران او سید رضی الدین والی آمل و سید فخرالدین سردار رستمدار و سید کمال الدین فرمانفرمای ساری را نیز باید یاد آورد که معاصر با امیر تیمور گورکانی و بدست این سلطان مدتها در سمر قند تبعید بودند.


عبدالله ابن حسین سهل
که معاصر با یکی از اسپهبدان پادوسبان مردی مالدار و عالمی دیندار بود.


علی بن هشام الآملی
علی بن هشام ، یکی از ثروتمندان بی نظیر عصر خود بشمار می رود. با مأمون خلیفه عباسی معاصر بوده است. و هر بار که به حج می رفت عده زیادی را با هزینه خویش با تشریفات بسیار می برد.بطوریکه مورد توجه مأمون قرار گرفته بود.


آقالربن محمد رفیع
حکیمی دانشمند و مورخی بنام و طبیبی حاذق و معاصر با شاه عباس صفوی بود . بدستور این سلطان مدتی در آمل تبعید و تحت نظر بوده است. این شخص راجع به تاریخ آمل کتابی نوشته و چنین توضیح داده است که آمل شهری است زیبا و روح افزا ، آب وهرهز از وسط آن عبور می کند ف این رود از کوههای اطراف لاریجان و دماوند سرچشمه گرفته و دارای مواد معدنی بسیار است و تأثیر تامی در مزاج و روحیه مردم این نواحی دارد و مغزهایشان را خشک شبیه به اهالی عربستان می پروراند ، هر آینه اگر هوای خشک و سرد ییلاق و رطوبت دشت نباشد به مردم مناطق حاره شباهت خواهند داشت . چون به دقت می نگرم ، مردم آمل آنهاییکه اغلب در تابستان در اطراف کوه دماوند می روند مردمی هستند سیمین اندام و بزرگ صورت و دندان گشاده و خوش چشم .


شریف العلما آملی
محمد شریف بن ملاحسینعلی آملی ملقب به شریف العلما موسس علم اصول ، استاد فحول ، نادر دهر و اعجوبه زمان . مولدش در کربلا وفاتش نیز در همانجا اتفاق افتاد. در مجلس درس او زیاده از هزار نفر می نشستند. شرح حالات و تألیفات و کرامات آن مرحوم بسیار زِیاد و مفصل است . علاقمندان می توانند به کتاب قصص العلما تألیف مرحوم میرزا محمد بن سلیمان معروف به علامه تنکابنی مراجعه نمایند.


شیخ جعفربن محمدعلی نوری
از اجله مجتهدین و مروجین دین بوده از خدمت شیخ بزرگوار شطخ محمد حسن صاحب جواهر درجه علیای فقاهت داشت . در تهران در گذشت و به حجره ای که به همین شخص تعلق دارد در صحن صدوق علیهاالرحمه که مقابل حجره مزار آقای محمد مهدی نواب است مدفون گردید. 


شیخ فضل الله نوری
افضل و اکمل شاگردان مرحوم حجة الاسلام میرزا محمد حسن شیرازی بوده و در فقه و اصول و حدیث رجال عالم و فاضل بوده است. در واقعه مشروطیت در سال 1327 قمری در تهران از طرف مشروطه خواهان بدار آویخته شد از آثار قلمیه ویصحیفه قائمه است.


حاجی میرزا حسین طبرسی
ازعلمای بزرگ و مروج اصول مذهب جعفری و تشیید بنیان طریقه اثنی عشری بشمار است. بدر جلیل الشأنش میرزا محمد تقی مازندرانی از فحول مجتهدین و مشاهیر دوره فتحعلی شاه بوده و تصنیفات سودمندی دارد.


حاجی سید اسمعیل عقیلی
عالمی عامل و فقیهی فاضل در تهران مقیم بود. تدلیفاتی در عقاید و اخلاق به پارسی دارد و به طبع نیز رسیده است.

 

 

 

    حضرت علامه حسن حسن زاده آملی

 در اواخر سال 1307 هجری شمسی در ایرا از توابع لاریجان آمل دیده به جهـان گشود . نام اصلـی ایشان حسن بن عبدالله طبری آملی است که به حسن زاده شهرت دارد . مقدمات علوم حوزوی و فراگیری علـومی که بین طلاب متداول است را در مسجد جامع آمل آموخت . در این دوران که شش سال طول کشید از محضـر علمـایی چون : آیت الله میـرزا ابوالقاسم فرسیـو ، آیت الله غـروی ، آقا شیخ احمد اعتمادی ، شیخ ابوالقاسم رجایی لیتکوهی، شیخ عزیزالله طبرسی ومرحوم عبدالله اشراقی بهره گرفت .

سپس در سن 22 سالگی و در شهریور 1329 به تهران رفت و از محضر آیات : میرزا ابوالحسن شعـرانی ، حاج میرزا مهدی الهی قمشه ای ، حاج شیخ محمدتقی آملی ، میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی ، شیخ محمدفاضل تونی ، آقا میرزا احمد آشتیانی ، و سید احمد لواسانی استفاده کرد . در سال 1342 به قم عزیمت نمود و از علامه سید محمد حسین طباطبایی و برادرش سید حسن طباطبایی و آقا سید مهدی قاضی طباطبایی بهـره ها برد و از همان سال تاکنون در حوزه علمیه قم به درس و بحث و تحقیق و پژوهش اشتغال دارد . اولین اثر ایشان تصحیح و اعراب گذاری و تحشیه نصاب الصبیان است و بطور کلی می توان نگاشته های وی را به پنج دسته: تالیف مستقل ، شروح ، حواشی وتعلیقات ، تصحیح آثار دیگران و رسالات تقسیم نمود .

 


 

 

   حضرت علامه عبدالله جوادی آملی

 

آیت الله عبدالله جوادی آملی در سال 1312 هجری شمسی در آمل متولد شد . پدرش میـرزا ابوالحسن جـوادی از عـالمـان و واعـظان پرهیزکار شهـر بود و اجدادش نیز تا چند نسل ، از واعظان و روحانیان آنجا بودند .
پس از پایان دروس دوره ابتدایی در سال 1325 شوق آموختن معارف اسلامی وعلوم الهی وی را به حوزه علمیه آمل کشاند. در این حوزه ادبیات ، شرح لمعه، قوانیـن ، شرایـع ، امالی شیخ صـدوق و ... را از محضـر استادانی چون آیت الله فرسیـو ، آیت الله غـروی ، شیخ عزیزالله طبرسی ، آقا ضیاء آملی ، شیخ احمد اعتمادی ، حاج شیخ ابوالقاسم رجایی ، شیخ شعبان نوری و پدرش میرزا ابوالحسن جوادی آموخت .
در سال 1329 به تهران رفت و با راهنمایی آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی ، تحصیلات خود را در مدرسه مروی تهـران ادامه داد . در آنجا رسائل و مکاسب را از محضر استادان شیخ اسماعیل جاپلقی ، حاج سید عباس فشارکی و شیخ محمدرضا محقق فرا گرفت و ازدرس هیئت ، طبیعیات اشارات ، بخش هایی از اسفار وشرح منظومه آیت الله شعرانی بهره برد . همچنین در درس تفسیر قرآن ، بخشی از شرح منظومه ، بخش های الهیات و عرفان ، اشارات و مبحث نفس اسفـار آیت الله الهـی قمشه ای شرکت کرد و شرح فصوص الحکم را از محضر آیت الله فاضل تونی و درس خارج فقه و اصول را از محضر آیت الله محمد تقی آملی آموخت .
در سال 1334 با تشویق آیت الله محمد تقی آملی برای تکمیل تحصیلات به حوزه علمیه قـم هجـرت کرد . در آنجا مـدتی از درس خـارج فقـه آیت الله العظمـی بروجـردی استفاده کرد و بیش از دوازده سال در درس خارج فقـه آیت الله محقّق داماد و حدود هفت سال در درس خارج اصول حضرت امام خمینی (ره) حضـور یافت . وی همچنین حدود پنج سال در درس خارج آیت الله میرزا هاشم آملی شرکت کرد ، اما به دلیـل علاقه وافـر به علـوم عقلـی و قرآنی ، از همان ابتدای ورود به قم رابطه علمی خود را با فیلسوف و مفسّر بزرگ قرن ، علامـه طباطبایی آغاز کرد که این ارتباط تا آخرین لحظات عمر پر برکت آن بزرگوار ادامه یافت و در این مدت بخش های نفس و معاد اسفار درس خارج اسفار ، الهیات و برهان شفا ، تمهید القواعد ، علم حدیث ، تفسیر قرآن کریم ، شرح اشعار حافظ ، تطبیق فلسفه شرق و غرب و بررسی فلسفه های مادّی را نزد علامه طباطبایی آموخت .
پس از اتمام تحصیلات ، فعالیت های ایشان بر تدریس و نشر معارف الهی متمرکز گردید و در سطـوح و دوره های مختلف ، شرح اشارات ، شرح تجرید ، شرح منظومه ، شواهد الربوبیّه ، التحصیل ، شفا ، دوره کامل اسفـار ، تمهیـد القواعد ، شرح فصوص الحکم ، مصباح الأنس ، درس خارج فقه ، تفسیر موضوعی قرآن ، تفسیر ترتیبـی قرآن و ... را تدریس نمود . اکنون نیز درس های تفسیر قرآن ، خارج فقه و خارج اسفار ایشان ادامه دارد .
حضرت استاد در دی ماه 1367 به دستور امام خمینی (ره) به مسکو سفـر کرد و پیـام تاریخی امام را به گورباچف ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق ، تسلیم و تبیین نمود . در مرداد ماه 1369 به برخی کشـورهای اروپا سفـر کرد و ضمن دیدار و گفت و گو با شخصیت ها و گروههـای اسلامی و غیـر اسلامی ، به ملاقات پاپ ، رهبـر مسیحیان جهان رفت و او را به جایگزین کردن مسیحیّت ناب عیسوی ، به جای مسیحیّت آمریکایی فرا خواند .
در شهریور 1379 برای شرکت در نشست هزاره ادیان ، به مقرّ سازمان ملل در نیویورک رفت و به قرائت و شرح پیام رهبر انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای ( مدّ ظله العالی ) پرداخت . در حاشیـه این نشست ، با برخی از رهبران و پیروان ادیان و مذاهب جهان دیدار و تبادل نظر کرد و برخی مبانی اسلام را برای آنان بازگو نمود .سلسله دروس تفسیر قرآن ایشان مشتاقان بسیاری را به خود جلب کرده است .

 


     حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی

در یکی از روزهای سال 1278 هجـری شمسی در دامنه زیبا و پرطـراوت کوههـای سر به فلک کشیده « البرز » در روستای «پردمه » لاریجان ( در هفتاد کیلومتری شهر آمل ) در خانه ساده مرحوم میـرزا محمد ، کودکی به دنیا آمد که دست تقـدیر زعامت و مرجعیت را برایش رقم زده بود .
دوران کودکی را در دامـان پاک پدر و مادر باتقـوایش پشت سر نهـاد و پس از فراگیـری قرآن و تحصیـلات ابتـدایی ، با استعـداد سرشـاری که داشت و عشق به تحصیل علوم دینی ( که او را از خود بیخـود کرده بود ) به فراگیری ادبیات عرب و مقـدمات علوم نزد مرحوم آقا سید تاج و آقا شیخ احمد آملی پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فرا گرفت .
او سیزده ساله بود که برای ادامه تحصیل به حوزه پر رونق تهران عزیمت کرد و به مدرسه علمیـه سپهسالار ( که زیر نظـر مرحـوم آیت الله شهید سید حسن مدرس اداره می شد ) شتافت و مـورد توجـه و عنایت ویژه آن بزرگوار قـرار گرفت و این 12 سال به طول انجامید .
کیفیت آشنایی و بذل توجه مرحوم شهید مدرس به ایشان را از زبان خودشان بشنویم : « ... تا سیزده سالگی در آمل بودم و بعد به تهران‌آمدم ، جوان غریبی در شهر بودم . نزد‌ مرحوم استاد شیخ حسین نوائی برخی علوم عربی را فرا گرفتم و در مدرسه سپهسالار سکـونت داشتم . این مدرسه بسیار نامنظم بود ، پس از مـدتی مرحـوم مدرس عهـده دار مدیریت آنجا شد و تمـام آقازاده هایی را که اهل کار و تدریس نبـودند از مدرسه اخـراج کرد و امتحـانات سختـی را برای ورود به مدرسه قـرار داد . وقتـی به من برخـورد ، فرمود : چه میخوانی؟ گفتم: اسفار می خوانم . تعجب کرد وپرسید : تو با این سن اسفار می خوانی ؟ گفتم : بلی ، وقت امتحان روشن می شود . او از من امتحـان گرفت و من خیلـی خوب از عهـده برآمدم . از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم . حجـره مناسبی به من داد که به تنهـایی از آن استفاده می کردم و ماهی پنج تومان هم برایم مقرری تعیین کرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباسها و تهیه خوراک به من کمک کند .
آنقدر خوشحال شده بودم که شاید آن شب از خوشحالی خوابم نبـرد ، مجـدّانه مشغـول تحصیـل شـدم ، درس فلسفه رسائل ، مکاسب و مقداری از درس خارج را در تهران فرا گرفتم ... » از اساتید معظم له در تهران می توان از مرحوم میـرزا‌محمدفقیه لاریجانی وحاج سید محمد تنکابنی ، مرحوم میرزا یدالله نظرپاک ، مرحوم آقا شیخ محمد علی لواسانی و میرزا طاهر تنکابنی وآیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی و آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی نام برد . وی کتابهای شوارق ، منظومه، اشارات و اسفار را از مرحوم نظرپاک و مرحـوم میـرزا طاهـر تنکابنی و شرح لمعـه و قوانیـن را از نزد میرزا عبدالله غروی آملی و سطوح عالی را از فقیه لاریجانی و سید محمد تنکابنی آموخت .
آیت الله میرزا هاشم آملی پس از پشت سر نهادن سطوح عالیـه ، در سال 1305 هجری شمسی برای بهـره وری از خرمن فیض آیت الله العظمی حائری به قم آمد و در درسهای فقه و اصول آیت الله مؤسس و در کنار آن به درس آیات عظام : حجت کوهکمری ، شاه آبادی و حاج شیخ محمد علی حائری قمـی حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهره ها برد و مبانی علمی خویش را استوار ساخت . او در این مدت فقه ، اصول ، رجال، حدیث ، فلسفه و عرفان را نیک آموخت و این درسها را با حضرات آیات : سید محمد محقق داماد ، سید یحیی یزدی و حاج میـرزا حسن یزدی به مباحثه نشست .